سالروز درگذشت زنده یاد علی همدانیان

صبح روز سوم دی ماه ۱۳۴۲ صدای بوق کارخانجات صنایع پشم، بافناز و سیمان اصفهان هوای یخبندان زمستانی را شکافت و کارگران نوبت روز را به کنار ماشین‌ها فراخواند. اما کارگران به جای قرار گرفتن پشت ماشین‌ها دسته دسته به خیابان دنبال رودخانه رودخانه مطهری امروز می‌شتافتند ناباور و غم زده پیکر او را در خانه غسل دادند در تابوت نهادند و تابوت را در انباری ترم پوش پنهان کردند از سی و سه پل گذشتند و عماری را جلوی در کارخانه بافناز بر زمین نهادند. سیل جمعیت از چهار گوشه شهر در سرمای طاقت سوز خود را به در کارخانه می‌رساند. قاب عکسی از مردی نسبتاً فربه با خال بزرگ سیاهی بر بالای گونه چپ و موهای کم پشت و ابروهای به هم نزدیک با چین عمیق میان آن در جلوی عماری به حرکت درآمد.

بزرگان شهر از دولتی خصوصی و روحانیون و بازاری‌ها و در صدر ایشان حاج آقا رحیم ارباب در جلوی جمعیت قرار گرفتند. برادر نتوانست برای تشییع جنازه خود را به اصفهان برساند.

زمین فرودگاه‌ها و جاده‌ها به شدت یخبندان بود همین که لا اله الا الله گویان عماری را برداشتند تا راه تخت فولاد را در پیش گیرند کارگران در حال گریه فریاد می‌زدند نمی‌گذاریم او را به تخت فولاد ببرید باید او را همین جا در کارخانه به خاک بسپارید تا ما صبح و عصر که می‌آییم و می‌رویم برای او فاتحه بخوانیم. لحظه به لحظه سیل جمعیت انبوه‌تر می‌شد و سرما نهیب می‌زد ولی حتی در این شرایط هم مراسم تدفین تا ساعت ۳ بعد از ظهر به طول انجامید روبروی تکیه مادر شازده در فضای باز گورکن با ریختن بیل‌های خاک سفید برف را میزدود و حفره‌ای را می‌کند و ساعتی بعد بیش از ۶۰ هزار نفر پشت سر حاج آقا رحیم ارباب بر پیکری نماز خواندند که مقدر بود پنجاه و ششمین زمستان عمرش را زیر خاک بگذراند.

مردی ایستاده بر بلندایی فریادکشان از جمعیت شهادت علی آقا همدانیان چطور آدمی بود سینه سرد و سیاه تخته پولاد پیکر علی آقا را در خود می‌فشارد.

روحش شاد و یادش جاودان.

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *