موسسه خیریه علی و حسین همدانیان

میلاد امام حسن مجتبی (علیه السلام)

ميلاد باسعادت كريم آل طه، امام حسن مجتبی(ع) بر پیروان راستین آن حضرت مبارک باد.

 

 

 

 

امام حسـن(علیه السّلام)  اسوه احسان

اگر به زندگی امام حسن مجتبی (علیه السّلام) براساس گزارش های قرآنی و روایی و تاریخی نگاه گذرا شود به خوبی می توان دریافت که آن امام همام (علیه السّلام) الگوی کامل احسان بوده است.

خداوند در سوره انسان (هل اتی) گزارشی کامل از احسان و ایثارگری امام و خانواده آن حضرت (علیه السّلام) از پدر و مادر و برادر و خواهر بیان می کند.

آن حضرت (علیه السّلام) در خردسالی در زمانی که هر کودکی برای امور کوچک و جزیی گریه می کندودر برابر غذا و گرسنگی بی تابی می کند، نه تنها یک شبانه روز بلکه3 شبانه روز از غذای خویش می گذردو همانند برادر خردسالش آن را به افراد فقیر و یتیم و اسیر می دهد. (انسان آیه8)

این خصوصیت و منش اخلاقی که در کنف تربیت رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و امیرمؤمنان علی (علیه السّلام) و فاطمه (سلام الله علیها) پدید آمده بود، موجب شد که وی تا آخر عمر به عنوان یکی از محسنان و نیکوکاران روزگار مطرح باشد.

در روایات بسیاری از احسان و ایثارگری امام سخن به میان آمده است. در کتاب ارزشمند »الحیاه« که با ترجمه احمد آرام منتشر شده آمده است که امام حسن مجتبی(علیه السّلام) ، دو بار از همه مال خود دست کشید، و سه بار اموالش را در راه خدا تقسیم کرد، حتی کفشی را می بخشید و کفشی دیگر را نگاه می داشت (ج3، 301، ص299)

این که حضرت دو بار همه دارایی و ثروت خویش را میان خود و فقیران تقسیم کرد عملی است که از بسیاری برنمی آید و کم تر کسی به خود چنین جرأت می دهد که از آن همه اندوخته ها و مالی که به سختی و زحمت از راه کشاورزی و جهاد و تجارت به دست آورده دست بکشد و به دیگران بخشد. تنها خاندان اهل بیت (علیهم السلام) و پیروان صدیق ایشان هستند که از چنین منش و خلق و خویی بهره مند می باشند.

آن حضرت خود چنان بود که با عمل و گفتار دیگران را به احسان دعوت می کرد و می فرمود: تمام کردن احسان از آغاز کردن آن بهتر است.

چنان که از آن حضرت نقل کرده اند که می فرمود: هرکس احسان های خود را به زبان آورد بخشندگی خود را تباه کرده است. و یا می فرمود: احسان آن است که تأخیری در پیش و منتهی در پس نداشته باشد.

در روایات آمده است که مردی خدمت امام حسن(علیه السّلام) آمد و عرض کرد: ای فرزند امیرالمؤمنین به حق آن خدایی که نعمت بسیار بر شما کرامت فرموده تو را قسم می دهم که به فریاد من برسی و مرا از دشمنی که حرمت پیران را نگه نمی دارد و به کودکان و نوجوانان رحم نمی کند، نجات دهی.

امام پرسید: دشمن تو کیست تا از او دادخواهی کنم؟

آن مرد گفت: فقر است.

امام به خادم خود دستور داد: »هر چه مال در نزد تو هست به او بده«.

او پنج هزار درهم حاضر کرد و به او داد.

امام (علیه السّلام) رو به مرد فقیر کرد و گفت: »تو را به خداوند متعال قسم می دهم که هر وقت این دشمن بر تو رو آورد شکایتش را نزد من بیاور تا از تو دفع شر کنم«.