پیش از این اشراف و بزرگان بسیاری به خواستگاری فاطمه آمده بودند، اما هیچ یک مورد موافقت پیامبر قرار نمیگرفتند. آنان به گمان خود آنچه برای جلب نظر پیامبر و فاطمه لازم بود را دارا بودند، غافل از آنکه فاطمه چنان مقامی دارد که به موجب سوره کوثر، خیر کثیر است. او راضیه مرضیه و نمود اخلاص و فضیلت بود و شوهر او نیز باید چنین ملاکهایی در خود متجلی سازد.
روزی علی در حالیکه حجب و حیا او را از سخن گفتن مانع میشد، خدمت پیامبر شرفیاب شد. او با ادای جملاتی مقصودش را به اطلاع پیامبر رساند. پیامبر که علی را همچون فاطمه در خانه خود بزرگ کرده بود و از ایمان و فضیلت او مطلع بود، با این درخواست موافقت کرد. پیامبر خواستگاری علی را با دخترش زهرا در میان گذاشت. فاطمه نیز با سکوت موافقتش را اعلام کرد. پیامبر برخواست و فرمود: »الله اکبر سکوتها اقرارها.«
دارایی علی در آن زمان، یک شمشیر و یک زره بود. زره را به دستور پیامبر فروخت. پیامبر مقداری از پول زره را به بلال داد تا برای زهرا مقداری عطر بخرد و باقیمانده را هم برای تهیه جهیزیه در اختیار ابوبکر و عمار گذاشت. آن دو نیز جهیزیه را تهیه و به خدمت رسول خدا آوردند که از این قرار بود:
پیراهنی به قیمت 7 درهم، روسری به قیمت یک درهم، قطیفه مشکی، یک تخت که از چوب و لیف خرما بود. دو تشک از کتان مصری که درون یکی پشم و دیگری، لیف خرما بود. 4 بالش که 2 عدد از پشم و 2 عدد دیگر از لیف خرما بود. پرده، حصیر، دستآس، مشکی از پوست، کاسه چوبی برای شیر، ظرف چوبی برای آب، سبویی سبزرنگ، چند کوزه، دوبازوبند نقرهای و یک ظرف مسی
مهریه زهرا همان مهرالسنه، پانصد درهم، بود و اینگونه علی و زهرا که هر دو تربیت شده محضر رسول مکرم اسلام بودند، زندگی مشترک را آغاز کردند.